در استان های قاشقایی نشین تبعیض و بی عدالتی بیش از هر واقعیتی دیگر موج میزند که بیشتر از همه دود آن به چشم قاشقایی های گچساران و خوزستان می رود.
شاید ایران و تاریخ ایران چنین تبیعضی که امروز بر علیه قاشقایی ها در این مناطق می شود نه دیده است و نخواهد دید. تبیعضی که روز به روز قاشقایی ها را گوشه نشین و سر به زیر و دیگران را مغرور و مدعی میکند. غروری که در نگاه تبیعض گران نیز موج میزند. سالهاست که با خودمحوری ها خارج از قانون و یکطرفه بر بدن نحیف قاشقایی که روزگاری حافظ اصلی مرزهای جنوب این جغرافیا بوده است حکم می رانند. و نتیجه حکمیت این تفکرات نژادی و خودشیفته وخود محور چیزی جز فقر ومحرومیت، بیکاری و تبعیض خانمان سوز بر علیه قاشقایی نداشته است.
گچساران، همان قوچ کوراوغلو که تفکرات تبیغض گرایانه نام تورکی آن را برنتابیدند و در سال 1316 با نامه رسمی وزارت اوقاف نام آن به گچساران تغییر یافت.
حال گچسارانی که بام نفتی ایران است و یک سوم نفت کشور را دارد و قلب تپنده نفتی ایران را یدک میکشد، باید بودجه ها و پول های هنگفت از صادرات نفتش برای عمران وابادی همه ی مردمش خرج شود. نه فقط غیر قاشقایی اش!!
قاشقایی های استان کهگیلویه و بویراحمد و استان خوزستان با درصد بالایی قاشقایی کاملا و کاملا به هیچ انگاشته میشوند. در این شهرها حتی کارگری و نگهبانی های ساده را هم از قاشقایی ها گرفته و آن ها را از این شهرها و سرزمین خود رانده اند . حتی از واگذاری شغل کارگری و نگهبانی به قاشقایی های بومی خودداری می نمایند.از استخدام و بکار گیری افراد بومی قاشقایی در مناطق نفت و گاز خیز، که روزی قاشقایی فرزندان دلیرش را قربانی حفظ آن در برابر استعمار گران کرد در شرکتهای تابع شرکت نفت و گاز و پیمانکاران منطقه خوداری میکنند. بالاترین درصد آمار بیکاری منطقه متعلق،به مناطق قشقایی نشین شهرستان گچساران که جز مناطق استخراج و تولید بیش از دو سوم نفت و گاز کل کشور است،میباشد. سهم مردم بومی قاشقایی فقط دود و گرد و خاک و آلودگی شیمیایی و بیماری های ریوی و تنفسی و سرطان واز نفت و گاز است. در تهیه گزارش از چند قاشقایی ، گزارش و نمونه های تلخ از تبیعض بر علیه قاشقایی ها را بدست آوردیم.
