در تجمع کارگران هپکو اراک ، کارگران به راهپیمایی پرداختند. در جلوی کارخانه یکی از کارگران با صدای بلند گفت:
” جمهوری اسلامی ایران تار عنکبوته، اون که خورد و رفت .آقای عطاریان کجاست؟ چرا اونو نمیتونی بگیری؟ اما حاضر شدید هزارو خورده ای نفر رو بیکار کنید. نتیجه اخلاقی: آقا باور کن پلیس هم با دزده .اینو چرا داری قایم میکنی! آقا دستت به جایی نمیرسه دزدا خیالشون راحت! اونایی که دارن کارخونجات رو میزنن زمین خیالشون راحت! این پلیس این استاندار با اوناست آقا
خیالتون تخت هر کاری دوست داری انجام بده هیچ کاری ما نمیتونیم بکنیم تا این اوضاعمونه ما الان چند کیلومتر راه رفتیم؟
چقدر اومدیم تو خیابون و رفتیم تمام دنیا هپکو رو به اسم میشناسن بعد تو خونه خودمون به فکر ما نیستن! بعد اخبارو باز میکنی میانمار لبنان. من نان ندارم بخورم من خرجی زن و بچه ام رو نمیتونم بدم! این چه دینیه؟ این چه مسلمانیه حالا شروع شد امام حسین!
امام حسین ۱۴۰۰سال پیش بود حالا طبل رو تا ساعت ۱۲شب میزاری تو سر زن و بچه گرسنه من.”